خاله لیلا کجاست؟
پراکنده درباره خانواده
خوشههای خشم
«جان اشتاین بک» هم اسم خودش حماسی است و هم اسم اثر مشهورش «خوشههای خشم». نویسنده بابت نگارش این کتاب جایزه «پولیتزر» را گرفت. این رمان جزو چهل داستان کلاسیک قرن بیستم ثبت شد و مجله «تایم» هم آن را جزو ۱۰۰ رمان برتر انگلیسیزبان دانست. بعد از دههها همچنان خواندن کتاب این نویسنده مشهور آمریکایی اثرگذار است و شورانگیز. کتابش اما روایت روزهای محنتانگیز رکود بزرگ اقتصادی سال ۱۹۲۹ میلادی است! روزگاری که سایه بحران اقتصادی، روزگار مردم آمریکا را سیاه کرده بود. از دل سختی و مصیبت، یک شاهکار ادبی خواندنی آفریده شده است و درسهای آن را برای نسلها جاودانه کرده است. زنده باد هنر!
خوشههای خشم از درون
ماجرای کتاب، داستان سفر یک خانواده است. بهتر بگویم مهاجرت اجباری و ناخواسته یک خانواده کشاورز. خانوادهای که به امید کار و زندگی بهتر از این طرف آمریکا میروند آن طرف آمریکا. اما میبینند وضع آنجا هم فاجعه است. این کتاب نسبتاً چپ است و ذات منحوس اقتصاد لیبرال سرمایهداری را به چالش میکشاند. البته آن سالها واقعاً بوی گند ناکارآمدی سرمایهپرستی و بانکپرستی کنازان آمریکایی در سراسر برّ جدید منتشر شده بود. جامعه سرمایهداری آمریکا هم این کتاب را تحمل نکرد. نویسنده را به معنای واقعی کلمه ترور کردند و کتابش را هم آتش زدند! گور پدر آزادی و مردمسالاری! نظام مقدس سرمایهداری با کسی شوخی ندارد.
خانواده در خوشههای خشم
وقتی خوشههای خشم را میخواندم، مهم بودن مفهوم «خانواده» در امت آمریکایی آن روز برایم جا افتاد. واقعاً نشان داد خانواده یعنی چه. فقط خانواده وجود دارد و نه چیز دیگر. تا خانواده هست، زندگی هست. پس باید زندگی کرد و ادامه داد! هرچند روند واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی در داستان نشان میداد امیدی به آینده نیست و تلاشهای مذبوحانه برای تحکیم بنیان اجتماع به جایی نمیرسند و خانواده دیر یا زود از هم میگسلد و در پی آن، همه اجتماع نابود میشود و به قول معروف، «سگ صاحبش را نخواهد شناخت».
مهمترین عضو
مهمتر از اینها، در خود خانواده، فکر میکنید مهمترین عنصر چه کسی بود؟ چه کسی تلاش میکرد خانواده سر پا باشد؟ چه کسی اگر باشد، خانواده هست و اگر نباشد، خانواده نیست؟ پاسخ در کتاب خوشههای خشم، «مادر» است. او یکتنه جور همه کاستیهای نظامات اجتماعی را میکشید و خانواده و اجتماع و زندگی را سر پا نگه میداشت. کوششهای مادر در تحکیم نظام خانواده واقعاً برای من خواننده شرقی تحسینبرانگیز بود.
مادر پسر نوح
ما در فرهنگ خودمان، اگر به دور و اطراف نگاه کنیم، مثلاً در میان همسایهها مادران زیادی را میبینیم که ستون خانوادهها هستند و زندگی را هدایت میکنند. اصلاً در یک نگاه عظیمتر تمدنی، اگر مادران نبودند، ما مردها همچنان بالای درختها و در غارها زندگی میکردیم و به یکجانشینی تکراری و این کارهای بلندمدت تن نمیدادیم! آن شاعر ارجمند میگوید «پسر نوح با بدان بنشست، خاندان نبوتش گم شد.» صد البته دوست و رفیق مهم است اما قرآن میگوید مادر پسر نوح، زن بدی بود. خیانتکار بود. همیشه پای یک مادر در میان است. نقش مادری را با نقشهای دیگر نباید مقایسه کرد.
مادر مثل خاله لیلا
هرچه مادر مهم است، سهمش در هنر و ادبیات ما چندان جالب توجه نیست. مفهوم قدرتمند «مادری» تحریف شده و در بهترین حالت تقلیل یافته است. جای مادرانی مثل «خاله لیلا» در سریال دوستداشتنی «روزی روزگاری» در سینما و تلویزیون خالی است. خاله لیلا برای یک روستا مادری میکرد. آن مراد بیگ اول سریال کجا که دزد سر گردنه بود و مراد بیگ آخر سریال کجا که رفت به فدائیان اسلام در جنگل پیوست. مادرانی که در رسانههای بومی میبینیم معمولاً احمق، ضعیف، فمنیست عقبمانده، عقدهای و… هستند. تا جایی که از دیدن مادری «معمولی» مثل «هما سعادت» در سریال «پایتخت» خوشحال میشویم و تعجب میکنیم مگر میشود یک زن اینقدر باشعور باشد و کار را جمع کند!
برویم به غرب و برگردیم
امروز هم میگویند خانواده و مادری در غرب، هر دو دچار بحران هستند. شکلهای جدید خانواده در غرب، بر مبنای مفهوم قدرتمند مادری شکل نمیگیرد. چرا که نگاه به «زن» اساساً دچار نقصان است. خانواده که رفت، کوس افول آمریکا نواخته شد. اما متأسفانه فرهنگ و ارتباطات غربی نیز این شکلهای جدید را به دنیا صادر میکنند و دیر یا زود با آنچه تهاجم فرهنگی مینامیمش، تجردگزینی و انواع تحریفشده خانواده، جایگزین نسخه اصیل آن در سطح بینالملل میشود. شاید هم باید بگوییم شده است. همین کاربرد روزافزون مفهوم «تجرد قطعی دختران» نشانه چیست؟ فاصله فزاینده بلوغ با ازدواج هم و چیزهای دیگر. ما غرب را به داخل خانههایمان آوردهایم.
امام هم مادر است
استادی داشتیم که میگفت «امام» در عربی از «ام» میآید. کاری ندارم درست میگفت یا نه. اما ام هم یعنی مادر. امام امت، مادر امت است. مادری میکند. این امام امت است که در سطح کلان، تلاش میکند خانواده، خانواده بماند.
حمید درویشی شاهکلائی
دکتری معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات